به گزارش همشهری آنلاین، شاید اگر این مطلب را بخوانید باورتان شود که برای برخی از آدمها و خصوصا آدمهای تازه به دوران رسیده، پول نه تنها خوشبختی نمیآورد که آنها را بدبخت هم میکند و آنها را میکشد به ته خط سیاهبختی... .
میلیونری که خدمتکار شد
مبلغ: ۳ میلیون دلار
علت ورشکستگی: موادمخدر
سال ۲۰۰۳ «کالی راجرز» ۱۶ ساله با خانوادهاش در انگلیس زندگی میکرد. کالی در یک رستوران کار میکرد و ساعتی ۵ دلار و ۸۳ سنت حقوق میگرفت. او یک روز بلیت یک بختآزمایی را خرید و منتظر ماند تا روز قرعهکشی فرا رسد. روزی که شماره بلیت فرد برنده را اعلام کردند کالی باورش نمیشد که سه میلیون دلار برنده شده باشد. کالی ۱۶ ساله تا آن زمان این همه پول به عمرش ندیده بود، برای اینکه پولهایش را زیاد خرج نکند چهار خانه بزرگ و چند ماشین مدل بالا خرید و مقداری از پولش را هم صرف دو عمل جراحی زیبایی کرد.
کالی با پولهای بادآوردهاش نمیدانست باید چه کار کند و رفتهرفته ولخرجیهای او شروع شد. وی هدایای گرانبهایی برای دوستانش میخرید و حتی برای یکی از دوستهایش یک اتومبیل گرانقیمت خرید. او همچنین به یکی از دوستانش پیشنهاد داد تا در ازای دریافت حقوق راننده خصوصیاش شود. در کنار همه این ولخرجیها کالی بزرگترین اشتباه زندگیاش را مرتکب شد و همین اشتباه باعث شد تا او رفتهرفته پولهایش را از دست بدهد، دختر نوجوان به مصرف کوکائین روی آورده بود و به همین دلیل در مدت نسبتا کوتاهی یک چهارم از ثروت خود را صرف استفاده از موادمخدر کرد. وقتی حساب بانکی کالی خالی شد، او دیگر پولی نداشت که با آن ثروتمند بودنش را به رخ دیگران بکشد و برای همین شروع به فروختن خانههایش یکی پس از دیگری کرد.
بعد از فروختن خانهها نوبت به فروش اتومبیلهای گرانقیمت رسید. در مدت کوتاهی کالی مجبور به ترک خانه مجللی شد که در آن زندگی میکرد و یک خانه بسیار کوچک اجاره کرد. ۶۴ هزار دلار تنها پول باقیمانده برای نوجوان میلیونر بود و او مجبور شد برای ادامه زندگی به عنوان خدمتکار مشغول به کار شود. به این ترتیب کالی راجرز همه ثروت خود را از دست داد و دوباره به همان پله اولی که روی آن ایستاده بود برگشت.
۲۰ سال بدون پسانداز
مبلغ: ۵ میلیون دلار
علت ورشکستگی: ولخرجی
«لو ایزنبرگ» اهل فلوریدا، یک کارگر ساده بود که مخارج زندگیاش را با پرورش حیوانات میگذراند.
ایزنبرگ همه سعی و تلاش خود را میکرد تا در مخارج زندگیاش صرفهجویی کند تا اینکه بالاخره یک روز شانس به او رو کرد. در سیزدهم فوریه ۱۹۸۱، ایزنبرگ مبلغ ۵میلیون دلار در قرعهکشی بلیت بختآزمایی نیویورک برنده شد. او به جای اینکه همه مبلغ پول را دریافت کند آن را به شرکت سرمایهگذاری سپرد تا در عوض به مدت ۲۰ سال، سالانه مبلغ ۲۱۹ هزار دلار دریافت کند.
برنده شدن ایزنبرگ در قرعهکشی باعث شد تا از او در برنامههای تلویزیونی بسیاری دعوت کنند و ایزنبرگ هم تا جایی که میتوانست به همه کمک میکرد تا اینکه سال ۲۰۰۱، شرکت ورشکست شد و او همه پول خود را از دست داد.
در همه این سالها، ایزنبرگ هیچ پولی برای خود پسانداز نکرده بود و دوباره برای گذراندن مخارج زندگیاش محتاج حقوق بازنشستگی شد.
میلیونر پشت میلههای زندان
مبلغ: ۳/۱ میلیون دلار
علت ورشکستگی: موادمخدر
«ویلی هرت» با خانوادهاش در میشیگان زندگی میکرد. او سال ۱۹۸۹ یک جایزه به مبلغ ۳/۱ میلیون دلار برنده شد. وقتی اطرافیان هرت از برنده شدن او مطلع شدند مطمئن بودند که ویلی با این مقدار پول کارهای زیادی میتواند انجام دهد اما اتفاقهایی که در دو سال بعد برای ویلی افتاد همه را شگفتزده کرد.
ویلی پولی که برنده شده بود را دریافت نکرد و ترجیح داد سود آن را به طور سالیانه دریافت کند. او هر سال مبلغ ۱۵۶ هزار دلار میگرفت اما در سال دوم بدشانسی به هرت روی آورد. همسرش از وی جدا شد و حضانت هر دو فرزند خانواده به او سپرده شد زیرا هرت بیشتر پولهای خود را صرف استفاده از موادمخدر کرده بود و خانوادهاش از دست او خسته شده بودند.
این جدایی، مخارج هنگفتی روی دست ویلی گذاشت و او بیشتر پولی را که برنده شده بود، در این ماجرا از دست داد. پس از جدایی ویلی از همسرش، او با زن دیگری نامزد شد که البته این آشنایی پایان خوشی نداشت. یک روز ویلی پس از آنکه در خانهاش به دنبال موادمخدر گشت و پیدا نکرد، آنقدر عصبانی شد که با شلیک گلوله نامزدش را کشت چرا که فکر میکرد این زن موادمخدرش را برداشته است، بعد از این حادثه هرت دستگیر شده و با حکم حبس ابد به زندان انداخته شد.
هشت سال میلیونری
مبلغ: ۱۶/۲ میلیون دلار
علت ورشکستگی: ولخرجی و قرض از بانکها
«ویلیام پاست» از دوران کودکی زندگی بسیار سختی داشت. او هشت ساله بود که مادرش را از دست داد و پدرش وی را به یک یتیمخانه در پنسیلوانیای آمریکا فرستاد. ویلیام وقتی بزرگتر شد برای تامین مخارج زندگیاش به عنوان کارگر در برپایی جشنهای مختلف مشغول به کار شد اما در آمدش برای یک زندگی راحت کافی نبود تا اینکه زندگی ویلیام در سال ۱۹۹۸ به کلی دگرگون شد. در این سال، ویلیام به فکر خرید یک بلیت بختآزمایی افتاد اما پولی برای خرید بلیت نداشت برای همین انگشترش را نزد زن صاحبخانه گرو گذاشت تا یک بلیت بختآزمایی ۴۰ دلاری بخرد. ویلیام در نهایت ناباوری برنده ۱۶/۲ میلیون دلار شد.
وقتی ویلیام تبدیل به یک فرد میلیونر شد زن صاحبخانه به ویلیام گفت طبق قولی که هنگام قرض گرفتن پول داده باید یک سوم داراییاش را به او بدهد که او هم همین کار را کرد و به این ترتیب یک سوم از جایزهاش را در همان ابتدا از دست داد. ویلیام بعد از آن شروع به خرج کردن پولهایش کرد و مقدار زیادی از پولهایش را بین خواهر و برادرانش تقسیم کرد و برای آنها خانه و ماشین خرید اما با این حال باز هم برادر ویلیام یک آدمکش اجیر کرد تا ویلیام را به قتل برساند تا او بتواند تمامی اموالش را تصاحب کند اما این نقشه نافرجام ماند.
ویلیام یک هواپیمای شخصی و یک خانه بسیار مجلل خرید که ارزش آنها بیشتر از مقدار پولی بود که داشت. مدتی گذشت و ویلیام برای پرداخت قرضهایش مجبور شد نه تنها هواپیما و خانهاش را بفروشد بلکه از پول نقدی که در بانک هم داشت خرج کرد. ۲/۶۵ میلیون دلار بیشتر برای ویلیام باقی نمانده بود و او با باقیمانده پولش دو خانه، چند موتورسیکلت، سه اتومبیل، یک کامیون و یک قایق بادبانی خرید، او هفت بار ازدواج کرد که هیچ یک از این ازدواجها پایان خوشی نداشت.
چند سالی گذشت و ویلیام کمکم مجبور شد موتورسیکلتها، اتومبیلها و قایقش را بفروشد چرا که دیگر قادر به پرداخت هزینههای زندگیاش نبود.
او در این شرایط به شدت عصبی شده بود تا جایی که یکبار به روی ماموران پلیس اسلحه کشید و همین مسئله باعث شد تا وی به اتهام خشونت دستگیر شده و به زندان انداخته شود.
او پس از آزاد شدن با حقوق از کارافتادگی ماهیانه ۴۵۰ دلار زندگی میکرد تا اینکه هشت سال بعد از میلیونر شدن، از دنیا رفت.
میلیونر بیجنبه
مبلغ: یک میلیون دلار
علت ورشکستگی: موادمخدر
«آماندا کلایتون» زن جوانی بود که بعد از جدایی از همسرش، به همراه تنها فرزندش در میشیگان زندگی میکرد.
آماندا بیکار بود و برای تامین مخارج زندگیاش مستمری میگرفت تا اینکه در پاییز سال ۲۰۱۱، او برنده یک میلیون دلار پول نقد در قرعهکشی بلیت بختآزمایی شد.
با وجود اینکه آماندا پول زیادی به دست آورده بود اما همچنان ماهیانه مبلغ ۲۰۰ دلار حقوق دریافت میکرد، در حالی که طبق قانون او باید به سازمانی که برایش پول میفرستادند اطلاع میداد که دیگر نیازی به این پول ندارد.
یک سال از این ماجرا گذشت تا اینکه سال ۲۰۱۲ یکی از همسایههای آماندا که او را میشناخت به تلویزیون محلی گزارش کرد خرجهایی که آماندا میکند مشکوک است. وقتی آماندا تحت تعقیب قرار گرفت معلوم شد که او خوراکیهای مورد نیاز خود را با کارت اعتباری ۲۰۰ دلاریاش انجام میدهد و بقیه خریدهایش را از کارت دیگری انجام میدهد و هر آنچه که خریده را به خانه جدیدش میبرد.
وقتی خبرنگار تلویزیون دراین باره از آماندا پرسید او پاسخ داد: «من هنوز بیکارم. دو خانه دارم و برای اینکه از مخارج این دو خانه بر بیایم به ۲۰۰ دلار ماهیانه نیاز دارم».
صحبتهای آماندا خشم عمومی را برانگیخته بود. طبق قانون میشیگان دریافتکنندههای کمکهای دولتی میبایست هرگونه تغییر در درآمد زندگی را گزارش کنند و به این ترتیب آماندا کلایتون یک متقلب شناخته شد.
زن جوان تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و دادگاه حکم داد که او باید تمامی کمکهای دولتیای را که تا آن زمان گرفته بود برگرداند. کلایتون که جنبه ثروت بادآورده را نداشت یک سال پس از این ماجرا به دلیل استفاده بیش از حد از موادمخدر در خانهاش جان باخت.
برنده بدشانس بانک
مبلغ: ۱۵/۸ میلیون دلار
علت ورشکستگی: مشروبات الکلی و ولخرجی
سال ۲۰۰۲ حساب بانکی «میشل کارول» اهل انگلیس برنده ۱۵/۸ میلیون دلار شد. حتما با خود فکر میکنید که میشل پس از برنده شدن این پول تبدیل به یک میلیونر شد و زندگی راحتی را آغاز کرد. اما اشتباه میکنید زیرا سال ۲۰۱۲ میشل با ولخرجیهایی که کرده بود مجبور شد برای گذراندن مخارج زندگیاش رفتگر شود. میشل با پولی که برنده شده بود یک عمارت مجلل خرید و مهمانیهای باشکوهی برگزار میکرد که هزینه هر کدام از آنها هزاران دلار میشد. همچنین او عادت کرده بود که هر روز سیگار گرانقیمتی به مبلغ سه هزار دلار بکشد.
البته این نیمی از عادتهای بسیار بد پولداری میشل بود. او اتومبیلهای بسیار گران میخرید و مسابقه اتومبیلرانی در حیاط عمارتی که در آن زندگی میکرد به راه میانداخت.
در اکثر این مسابقهها، ماشین میشل از دور خارج میشد و خسارت سنگینی بر میداشت. در پایان هر مسابقه، میشل ماشین را به ته درهای که در کنار عمارتش بود میانداخت و به سراغ اتومبیل گرانقیمت دیگری میرفت. علاوه بر این ولخرجیها، نیمی از ثروت میشل کارول صرف خرید نوشیدنیهای الکلدار شد. وی بیشتر وقتها در حالیکه در شرایط عادی به سر نمیبرد در خیابانهای خلوت نورفولک انگلیس دیوانهوار رانندگی میکرد و همین باعث شد تا همسایهها از دست او به پلیس شکایت کنند. رفتهرفته با خرجهایی که میشل میکرد پول او تمام شد و وی مجبور شد عمارتی که در آن زندگی میکرد را بفروشد. میشل کارول آنقدر فقیر شده بود که یک روز به دلیل پرداخت نکردن پول غذا و نوشیدنیای که از یک سوپرمارکت برداشته بود دستگیر شد.
خوراکیهایی که میشل دزدیده بود هفده دلار بیشتر قیمت نداشت اما قاضی دادگاه ۱۳۸ دلار وی را جریمه کرد. میشل پس از فقیر شدن به خبرنگاران گفت: «من فقط به موادمخدر فکر میکردم و مطمئنم قاچاقچیای که از او موادمخدر میخریدم بیشتر از من، پولهایی را که برنده شدم، در حساب بانکیاش ذخیره کرده است»
میلیونر ورشکسته
مبلغ: ۱۰ میلیون دلار
علت ورشکستگی: ولخرجی و شکستهای تجاری
آوریل ۲۰۰۴ «لیزا آکراند» که از همسرش جدا شده بود به همراه تنها فرزندش در ماساچوست آمریکا زندگی میکرد. لیزا برای تفریح، یک بلیت بختآزمایی خرید و در نهایت ناباوری نزدیک به ۱۰ میلیون دلار برنده شد اما لیزا هم مثل همه افرادی که یک شبه پولدار شده بودند شروع به ولخرجی کرد. او به افتخار برنده شدن این همه پول یک مهمانی برای ۲۰ نفر از دوستان و اعضای خانوادهاش ترتیب داد. او برای این مهمانی نوشیدنیهایی سفارش داد که قیمت هر بطری آن به دویست دلار میرسید.
لیزا پسرش را به یک مدرسه خصوصی با شهریه سالانه ده هزار دلار فرستاد. او یک خانه بزرگ با مبلمان آخرین مدل خرید و برای پول خرج کردن به چندین سفر رفت. پس از همه این کارها وقت آن بود که لیزا به آرزوی همیشگی خود برسد. او یک رستوران غذاهای دریایی در ماساچوست راه انداخت اما شش ماه بعد مشکلات مالی لیزا را مجبور کرد تا رستوران را تعطیل کند.
لیزا پس از برنده شدن در قرعهکشی تصمیم گرفت همه پول خود را خرج نکند و مقداری از آن را به همان شرکتی که پول را برنده شده بود بدهد تا سالانه مبلغ ۳۵ هزار دلار به او سود بدهند اما در این بین یک شرکت مالی به لیزا پیشنهاد کرد تا پول را در آنجا سرمایهگذاری کند و سالانه مبلغ ۲۰۰ هزار دلار دریافت کند، لیزا با کمال میل پذیرفت غافل از اینکه این سرمایهگذاری مالیات سنگینی را به دنبال دارد، به این ترتیب مالیاتهای کمرشکن باعث شد تا لیزا پول زیادی از دست بدهد و از طرفی ورشکستگی در تجارتی که راه انداخته بود باعث شد که او ثروت خود را از دست بدهد. او بعد از این شکستها، مجبور شد منتظر بماند تا سود سالیانه خود را دریافت کند ولی پس از دریافت سود دیگر فرد ثروتمندی نبود و برای همین صدها بلیت بختآزمایی دیگر خرید تا شاید بار دیگر برنده شود اما تا حالا که این اتفاق رخ نداده است.
میلیونر قاچاقچی
مبلغ: ۱۳ میلیون دلار
علت ورشکستگی: کاشت ماری جوانا
سال ۱۹۹۰ بود، خانواده «الکس تاس» آنقدر فقیر شده بودند که حتی از پس مخارج روزانهشان هم برنمیآمدند با این حال الکس یک بلیت بختآزمایی خریده بود تا شاید برنده شود و زندگیشان تغییر کند. همینطور هم شد و او ۱۳ میلیون دلار برنده شد.
الکس شش فرزند داشت و همه آنها با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدند. بعد از این ماجرا الکس تصمیم گرفت برای مدتی هم که شده مثل آدم پولدارها زندگی کند، به همین دلیل او و همسرش به مدت یک ماه در هتلی ساکن شدند که شبی هزار دلار کرایه آن بود، آنها هر روز و هر شب در رستورانهای گرانقیمت غذا میخوردند، خرید میکردند و به تماشای تئاترهایی با بلیتهای گران میرفتند. یک ماه گذشت و هم الکس و هم همسرش دیگر از این نوع زندگی خسته شده بودند، برای همین تصمیم گرفتند به فلوریدا برگردند.
به محض برگشتن، الکس زمینی به مساحت ۱۰ هکتار خریداری کرد و همراه فرزندانش برای زندگی به آنجا نقل مکان کردند. از همانجا بود که مشکلات خانواده تاس آغاز شد، هنوز مدت زیادی نگذشته بود که همسر الکس بعد از یک دعوای شدید، از شدت عصبانیت خودروی گرانقیمت شوهرش را به آتش کشید، بعد از مدت کوتاهی تاس برای آنکه مالیات ندهد اعلام ورشکستگی کرد اما ماموران متوجه نقشه او شدند و او با جریمه سنگینی روبهرو شد. اما این آخر ماجرا نبود، تاس که دلش میخواست خیلی زود ثروتش را چند برابر کند، در مزرعه خود شروع به پرورش ماری جوانا کرد ولی پلیس از ماجرا با خبر شد و تاس دستگیر شد. بعد از آنکه او راهی زندان شد، همه خانوادهاش او را ترک کردند و او تنهای تنها ماند.
برندهای زیر بار قرض
مبلغ: ۱۸ میلیون دلار
علت ورشکستگی: خریدهای قسطی
سال ۱۹۹۳ جانت لی ۵۲ ساله که از کره جنوبی به آمریکا مهاجرت کرده بود برنده ۱۸ میلیون دلار پول نقد شد. البته جانت بیشتر پول خود را به سازمانهای خیریه داد. او با باقیمانده پول یک خانه مجلل در سنت لوئیس آمریکا خرید. جانت که حسابی جوگیر شده بود تصمیم داشت تا جایی که میتواند به دیگران کمک کند، در این زمان او پول خود را سرمایهگذاری کرده بود و سالانه مبلغ ۶۲۰ هزار دلار دریافت میکرد و همچنان به کمکهایش ادامه میداد تا اینکه بالاخره به خاطر این کارها پولهایش تمام شد.
با اینکه او مقدار زیادی از پولش را از دست داده بود اما بازهم خیالش راحت بود که یک خانه مجلل دارد اما اشتباه بزرگی که در خرید خانه مرتکب شده بود این بود که وی به جای اینکه با پولی که برنده شده بود خانه بخرد از بانک وام گرفته بود و میبایست هر ماه قسط پول و بهرهاش را پرداخت میکرد اما تاخیر او در پرداخت قسطها باعث شد که هرسال مبلغ بدهیاش افزایش یابد تا اینکه سرانجام هنگامی که جانت لی تصمیم به تسویه حساب گرفت با وجود اینکه همه پولی را که برده بود به بانک داد اما باز هم مبلغ ۷۵۰ هزار دلار به بانک مقروض شد.
نظر شما